بهر کژم که نهی نقش خویش از اثیر اخسیکتی غزل 130

اثیر اخسیکتی

آثار اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

بهر کژم که نهی نقش خویش می بینم

1 بهر کژم که نهی نقش خویش می بینم نه آن حریفم لیکن که مهره برچینم

2 گرفت دستخوشم، عشوه وصال تو لیک بدست نامد خوش خوش ز پای ننشینم

3 بر آن دلم که نبینم بچشم روی صلاح که من صلاح دل خود در این نمی بینم

4 بخون خانم تر میکند غمت شمیشر نکرده خشک نمد زین، زعارت و، تینم

5 اگر بتیغ دو رویت سخن رود با من متاب روی، که در روی میشود اینم

6 اثیر رفت و شبی با تو کام تلخ نکرد بلب رسید در این غصه جان شیرینم

عکس نوشته
کامنت
comment