جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

یکی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2293

غزل 2293 ام از 6329 غزلیات

یکی ماهی همی‌بینم برون از دیده در دیده

1 یکی ماهی همی‌بینم برون از دیده در دیده نه او را دیده‌ای دیده نه او را گوش بشنیده

2 زبان و جان و دل را من نمی‌بینم مگر بیخود از آن دم که نظر کردم در آن رخسار دزدیده

3 گر افلاطون بدیدستی جمال و حسن آن مه را ز من دیوانه‌تر گشتی ز من بتر بشوریده

4 قدم آیینه حادث حدث آیینه قدمت در آن آیینه این هر دو چو زلفینش بپیچیده

5 یکی ابری ورای حس که بارانش همه جان است نثار خاک جسم او چه باران‌ها بباریده

6 قمررویان گردونی بدیده عکس رخسارش خجل گشته از آن خوبی پس گردن بخاریده

7 ابد دست ازل بگرفت سوی قصر آن مه برد بدیده هر دو را غیرت بدین هر دو بخندیده

8 که گرداگرد قصر او چه شیرانند کز غیرت به قصد خون جانبازان و صدیقان بغریده

9 به ناگه جست از لفظم که آن شه کیست شمس الدین شه تبریز و خون من در این گفتن بجوشیده

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یکی ماهی همی‌بینم برون از دیده در دیده

شاعر شعر یکی ماهی همی‌بینم برون از دیده در دیده چه کسی است ؟

شاعر شعر یکی ماهی همی‌بینم برون از دیده در دیده جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر یکی ماهی همی‌بینم برون از دیده در دیده در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر یکی ماهی همی‌بینم برون از دیده در دیده چیست ؟

قالب شعر یکی ماهی همی‌بینم برون از دیده در دیده غزل است

مضمون اصلی شعر یکی ماهی همی‌بینم برون از دیده در دیده چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر