امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

خراش سینه خود با یکی از امیرخسرو دهلوی غزل 1246

غزل 1246 ام از 2198 غزلیات

خراش سینه خود با یکی خونخوار می گویم

1 خراش سینه خود با یکی خونخوار می گویم حساب عمر می دانم که غم با یار می گویم

2 فراهم کی شود ریش دلم زینسان که من هر دم؟ حدیث آن نمک پیش دل افگار می گویم

3 به جانان گفته ام ناگه نخواهد رفت جان، یارب نمی دانم چه نام است این که من هر بار می گویم

4 درون خویش خالی می کنم زان زنده می مانم که ذکرت شب و روز پیش در و دیوار می گویم

5 چو مجنون در بیابان غمم دور از رخ لیلی که درد خویشتن با پشته های خار می گویم

6 زبانم تیشه فرهاد شد بهر دل سنگین ز بس کافسانه شیرین خود بسیار می گویم

7 من از سر زنده گردم گر تو با من یک سخن گویی تو می دانی نگویی، لیک من گفتار می گویم

8 اگر با من ز بد گفتن خوشی، ای من فدای تو تو بد می کن که من بهر تو استغفار می گویم

9 رقیبا، بر حقی، گر باورت ناید غم خسرو که من تیمار بلبل پیش بوتیمار می گویم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خراش سینه خود با یکی خونخوار می گویم

شاعر شعر خراش سینه خود با یکی خونخوار می گویم چه کسی است ؟

شاعر شعر خراش سینه خود با یکی خونخوار می گویم امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر خراش سینه خود با یکی خونخوار می گویم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر خراش سینه خود با یکی خونخوار می گویم چیست ؟

قالب شعر خراش سینه خود با یکی خونخوار می گویم غزل است

مضمون اصلی شعر خراش سینه خود با یکی خونخوار می گویم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر