سوی تو دیدم ریختی از امیرخسرو دهلوی غزل 1988

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

سوی تو دیدم ریختی خون دلم را بی گنه

1 سوی تو دیدم ریختی خون دلم را بی گنه از چشم خود می بینم این ای روی چشم من سیه

2 در کشتن بیچارگان تعجیل کم فرمای زانک گر هست جانی در تنم بهر تو می دارم نگه

3 زینسان مکش از دست من پیش زنخدان زلف را زان رو که بس مشکل بود بی ریسمان رفتن به چه

4 گر از ارادت رو نهم بر راه تو عیبم مکن کز ابتدا دولت مرا کردست زین سو ره به ره

5 این اشک خسرو هیچگه بر روی او ساکن نشد یعنی عجب باشد اگر آب ایستد بر روی گه

عکس نوشته
کامنت
comment