خواجه عبدالله انصاری

خواجه عبدالله انصاری

خواجه عبدالله انصاری
خواجه عبدالله انصاری

دیدم از خواجه عبدالله انصاری طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 67

طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 67 ام از 536 طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات

دیدم در چهار طاقی ازان گور نشسته، دست بر زانوی خود می‌زد و با خود چیزی می‌گفت. فرا شدم سلام کردم، سعدون گفت:...

دیدم در چهار طاقی ازان گور نشسته، دست بر زانوی خود می‌زد و با خود چیزی می‌گفت. فرا شدم سلام کردم، سعدون گفت: و علیکم السلام عطا و من کشف عنک الغطا؟ پس گفت: عطا آن چه قوم‌اند نفخ فی الصور ام بعثر ما فی القبور؟ گفتم: باستسقا آمده‌اند، تنگی افتاده است. گفت: تو با ایشان آمدهٔ؟ گفتم: آری. گفت: بقلب سماوی‌ام بقلب خاوی؟ گفت: خواهی که من آن ترا بخواهم تا باز گردید. گفتم: خواهم چرا نخواهم گفت: خداوندا! بآن راز دو شینهٔ من بر تو. باران در استاد و گفت: عطا! تا تربند مرو که تا نتربند، نباید شد. ,

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دیدم در چهار طاقی ازان گور نشسته، دست بر زانوی خود می‌زد و با خود چیزی می‌گفت. فرا شدم سلام کردم، سعدون گفت:...

شاعر شعر دیدم در چهار طاقی ازان گور نشسته، دست بر زانوی خود می‌زد و با خود چیزی می‌گفت. فرا شدم سلام کردم، سعدون گفت:... چه کسی است ؟

شاعر شعر دیدم در چهار طاقی ازان گور نشسته، دست بر زانوی خود می‌زد و با خود چیزی می‌گفت. فرا شدم سلام کردم، سعدون گفت:... خواجه عبدالله انصاری می باشد.

شعر دیدم در چهار طاقی ازان گور نشسته، دست بر زانوی خود می‌زد و با خود چیزی می‌گفت. فرا شدم سلام کردم، سعدون گفت:... در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر دیدم در چهار طاقی ازان گور نشسته، دست بر زانوی خود می‌زد و با خود چیزی می‌گفت. فرا شدم سلام کردم، سعدون گفت:... چیست ؟

قالب شعر دیدم در چهار طاقی ازان گور نشسته، دست بر زانوی خود می‌زد و با خود چیزی می‌گفت. فرا شدم سلام کردم، سعدون گفت:... طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات است

مضمون اصلی شعر دیدم در چهار طاقی ازان گور نشسته، دست بر زانوی خود می‌زد و با خود چیزی می‌گفت. فرا شدم سلام کردم، سعدون گفت:... چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر