جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

با از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2760

غزل 2760 ام از 6329 غزلیات

با دل گفتم چرا چنینی

1 با دل گفتم چرا چنینی تا چند به عشق همنشینی

2 دل گفت چرا تو هم نیایی تا لذت عشق را ببینی

3 گر آب حیات را بدانی جز آتش عشق کی گزینی

4 ای گشته چو باد از لطافت پرباد شده چو ساتگینی

5 چون آب تو جان نقش‌هایی چون آینه حسن را امینی

6 هر جان خسیس کان ندارد می‌پندارد که تو همینی

7 ای آنک تو جان آسمانی هر چند به صورت از زمینی

8 ای خرد شکسته همچو سرمه تو سرمه دیده یقینی

9 ای لعل تو از کدام کانی در حلقه درآ که خوش نگینی

10 ای از تو خجل هزار رحمت آن دم که چو تیغ پر ز کینی

11 شمس تبریز صورتت خوش و اندر معنی چه خوش معینی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر با دل گفتم چرا چنینی

شاعر شعر با دل گفتم چرا چنینی چه کسی است ؟

شاعر شعر با دل گفتم چرا چنینی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر با دل گفتم چرا چنینی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر با دل گفتم چرا چنینی چیست ؟

قالب شعر با دل گفتم چرا چنینی غزل است

مضمون اصلی شعر با دل گفتم چرا چنینی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر