- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با دل گفتم چرا چنینی تا چند به عشق همنشینی
2 دل گفت چرا تو هم نیایی تا لذت عشق را ببینی
3 گر آب حیات را بدانی جز آتش عشق کی گزینی
4 ای گشته چو باد از لطافت پرباد شده چو ساتگینی
5 چون آب تو جان نقشهایی چون آینه حسن را امینی
6 هر جان خسیس کان ندارد میپندارد که تو همینی
7 ای آنک تو جان آسمانی هر چند به صورت از زمینی
8 ای خرد شکسته همچو سرمه تو سرمه دیده یقینی
9 ای لعل تو از کدام کانی در حلقه درآ که خوش نگینی
10 ای از تو خجل هزار رحمت آن دم که چو تیغ پر ز کینی
11 شمس تبریز صورتت خوش و اندر معنی چه خوش معینی