- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفتمش روی تو جانا قمر است گفت بالله ز قمر خوبتر است
2 گفتمش زلف تو آشفته چراست گفت سرگشتهٔ دور قمر است
3 گفتمش نوش لبت چیست بگو گفت پالودهٔ قند و شکر است
4 گفتمش چشم خوشت برد دلم گفت هشدار که جان در خطر است
5 گفتمش قد تو سرویست بلند گفت آن نسبت کوته نظر است
6 گفتمش از تو که دارد خبری گفت آن کس که ز خود بی خبر است
7 گفتمش عمر منی زود مرو گفت عمرست از آن در گذر است
8 گفتمش جان به فدای تو کنم گفت از اینها بر ما مختصر است
9 گفتمش سید ما بندهٔ تو است گفت آری به جهان این ثمر است