1 توبه کردم عمری اکنون باده صافی میکنم عمر ضایع کرده خود را تلافی میکنم
2 گر چو جام جم نگویم آگه از غیبم چه عیب روزگاری شد که از می سینه صافی میکنم
3 همچو مویی شد تنم وز غم شکافم سینه را در خیال آن میان من موشکافی میکنم
4 زهر هجران میخورم امید وصل نوش نیست من بصبر این زهر را تریاک شافی میکنم
5 روز و شب در عیش و شادی از غمش چون اهلیم هم غمش کرد اینوفا کان عیش وافی میکنم