توبه کردم از می و معشوق از اهلی شیرازی غزل 817

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

توبه کردم از می و معشوق سرمستم دگر

1 توبه کردم از می و معشوق سرمستم دگر توبه یی هرگز نکردم من که نشکستم دگر

2 ذره خاکم ولی تا جذبه مهرم رسید آنچنان برخاستم بیخود که ننشستم دگر

3 دادم از دست آن دو زلف و رشته جانم گسست آه اگر افتد سر زلف تو در دستم دگر

4 یک دو روزی غصه دنیا دلم در بند داشت شکر ساقی میکنم کز غصه وارستم دگر

5 بخت اگر یاری کند اهلی گلی خواهد شکفت غنچه دل را که در شاخ گلی بستم دگر

عکس نوشته
کامنت
comment