- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نفی خوبان کردم از خاطر که بار خاطرند تا زخود غایب شدم دیدم که در دل حاضرند
2 از فریب مردم چشم بتان ایمن مباش کاین سیه دل مردمان هم کافر و هم ساحرند
3 جز سر تسلیم در پای بتان نتوان نهاد چون بکشتن حاکم و برزنده کردن قادرند
4 صبر بی شیرین لبان تلخ است اما چاره نیست دردمندان بلا خواهی نخواهی صابرند
5 پیش ما نادیده زاهد وصف حورعین مکن گرچه پنهانند از چشم تو بر ما ظاهرند
6 اهلی از هجر پری رویان نشاید ناله کرد هر کجا هستند بر حال دل ما ناظرند
7 نبست زخم دل از بهر دلخوشی اهلی ز روی غیر، در دل بهم فراز آورد