1 رو بر رَهَش نهادم و بر من گذر نکرد صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
2 سیلِ سرشک ما ز دلش کین به در نَبُرد در سنگِ خاره قطرهٔ باران اثر نکرد
3 یا رب تو آن جوانِ دلاور نگاه دار کز تیرِ آهِ گوشه نشینان حذر نکرد
4 ماهی و مرغ دوش ز افغانِ من نَخُفت وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد
5 میخواستم که میرَمَش اندر قدم چو شمع او خود گذر به ما چو نسیمِ سحر نکرد
6 جانا کدام سنگدلِ بیکفایت است؟ کو پیشِ زخمِ تیغِ تو جان را سپر نکرد
7 کِلکِ زبان بریدهٔ حافظ در انجمن با کس نگفت رازِ تو تا تَرکِ سر نکرد
معنی شعر:
نا امید و اندوهگین مباش. بار دیگر سعی و تلاش کن. از شکست های گذشته عبرت بگیر. انتظار کمک از کسی نداشته باش. با توکل به خدا و تلاش خود را صد چندان کن. مطمئن باش موفقیت با توست.