- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
2 ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران
3 رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هرچه آفاق بجویند کران تا به کران
4 میروم تا که به صاحبنظری بازرسم محرم ما نبود دیده کوتهنظران
5 دل چون آینه اهل صفا میشکنند که ز خود بیخبرند این ز خدا بیخبران
6 دل من دار که در زلف شکن در شکنت یادگاریست ز سر حلقه شوریدهسران
7 گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود لالهرویا تو ببخشای به خونینجگران
8 ره بیدادگران بخت من آموخت ترا ورنه دانم تو کجا و ره بیدادگران
9 سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن کاین بود عاقبت کار جهان گذران
10 شهریارا غم آوارگی و دربهدری شورها در دلم انگیخته چون نوسفران