-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوشم بشمع روی چو ماهت نیاز بود جانم چو شمع از آتش دل در گداز بود
2 در انتظارصید تذرو وصال تو چشمم ز شام تا بگه صبح باز بود
3 از من مپرس حال شب دیر پای هجر از بهرآنکه قصه آن شب دراز بود
4 من در نیاز بودم و اصحاب در نماز لیکن نیاز من همه عین نماز بود
5 میساختم چو بربط و میسوختم چو عود زیرا که چارهٔ دل من سوز و ساز بود
6 در اصل چون تعلق جانی حقیقتست مشنو که عشق لیلی و مجنون مجاز بود
7 ترک مراد چون ز کمال محبتست جم را گمان مبر که به خاتم نیاز بود
8 پیوسته با خیال حبیب حرم نشین جان اویس بلبل بستان راز بود
9 خواجو کدام سلطنت از ملک هر دو کون محمود را ورای وصال ایاز بود