-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مستم ز در خانهٔ خمار برآرید و آشفته و شوریده ببازار برآرید
2 چون سر انا الحق ز من سوخته شد فاش زنجیر کشانم بسردار برآرید
3 یا دادم از آن چرخ سیه روی بخواهید یا دودم ازین دلق سیه کار برآرید
4 چون نام من خسته باین کار برآمد گو در رخ من خنجر آنکار برآرید
5 ما را که درین حلقه سر از پای ندانیم پرگار صفت گرد در یار برآرید
6 گر رایت اسلام نگون میشود از ما آوازه ما در صف کفار برآرید
7 برمستی ما دست تعنت مفشانید وز هستی ما گرد بیکبار برآرید
8 امروز که از پیرمغان خرقه گرفتیم ما را ز در دیر به زنار برآرید
9 خواجو چو رخ جام بخونابه فرو شست نامش بقدح شوئی خمار برآرید