-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم ربودی و رفتی ولی نمیروی از دل بیا که جان عزیزت فدای شکل و شمایل
2 گرم وصول میسر شود که منزل قربست کنم مراد دل از خاک آستان تو حاصل
3 هوایت ار بنهم سرکجا برون کنم از سر وفایت ار برود جان کجا برون رود از دل
4 بحق صحبت دیرین که حق صحبت دیرین روا مدار که گردد چو وعدههای تو باطل
5 فتاد کشتی صبرم ز موج قلزم دیده بورطهئی که نه پایانش ممکنست و نه ساحل
6 نیازمند چنانم که گر بخاک درآیم ز مهر گلشن رویت برون دمد گلم از گل
7 مفارقت متصور کجا شود که بمعنی میان لیلی و مجنون نه مانعست و نه حایل
8 اگر نظر بحقیقت کنی و غیر نبینی وصال کعبه چه حاجت بود بقطع منازل
9 خلاص جستم ازو طیره گشت و گفت که خواجو قتیل عشق نجوید رهائی از کف قاتل