دلم که حلقهٔ گیسوی یار از خواجوی کرمانی غزل 296

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

دلم که حلقهٔ گیسوی یار می‌گیرد

1 دلم که حلقهٔ گیسوی یار می‌گیرد درون حلقه نشستست و مار می‌گیرد

2 بهر کجا که روم آب دیده می‌بینم که دامن من شوریده کار می‌گیرد

3 نگار تا ز من خسته دل کنار گرفت ز خون دیده کنارم نگار می‌گیرد

4 غلام آن بت چینم که سرحد ختنش طلایهٔ سپه زنگبار می‌گیرد

5 دو چشم آهوی روباه باز صیادش بغمزه شیر دلانرا شکار می‌گیرد

6 چو یاد نرگس مست تو می‌کنم بصبوح مرا ز غایت مستی خمار می‌گیرد

7 ز مشک چین چه خطا در وجود می‌آید که خط سبز تو از وی غبار می‌گیرد

8 سرشک دیده که بر چشم کرده‌ام جایش چه اوفتاده که از من کنار می‌گیرد

9 چو دم ز نافهٔ زلف تو می‌زند خواجو جهان شمامهٔ مشک تتار می‌گیرد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر