بیچاره دلم که نرگس مستش از عطار نیشابوری غزل 424

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

بیچاره دلم که نرگس مستش

1 بیچاره دلم که نرگس مستش صد توبه به یک کرشمه بشکستش

2 از شوق رخش چو مست شد چشمش از من چه عجب اگر شوم مستش

3 دست‌آویزی شگرف می‌بینم هفتاد و دو فرقه را خم شستش

4 خورشید که دست برد در خوبی نتواند ریخت آب بر دستش

5 چون ماه که رخش حسن می‌تازد صد غاشیه‌کش به دلبری هسش

6 صد جان باید به هر دمم تا من بر فرق کنم نثار پیوستش

7 جانا دل من که مرغ دام توست از دام تو دست کی دهد جستش

8 عقلی که گره‌گشای خلق آمد سودای رخ تو رخت بربستش

9 عطار به تحفه گر فرستد جان فریاد همی کند که مفرستش

عکس نوشته
کامنت
comment