- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز شمعم خانه روشن، کوری اغیار کرد عاقبت دود چراغ شب نشینان کار کرد
2 صد هزاران عاشق گل گشت و کس آهی نزد مدعی از زخم خاری شکوه بسیار کرد
3 در سر بازار حسنش گل خریداری نیافت گرچه چندین گل فروشی گل درین بازار کرد
4 دور ازان لبها نمی خواهم حیات و زندگی زانکه هجر او مرا از زندگی بیزار کرد
5 پرده بگشود آن گل و اهلی ز حیرت دم نزد گرچه با خود همچو بلبل صد سخن تکرار کرد