امروز خوشم از جلال الدین محمد مولوی غزل 1468

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

امروز خوشم با تو جان تو و فردا هم

1 امروز خوشم با تو جان تو و فردا هم از تو شکرافشانم این جا هم و آن جا هم

2 دل باده تو خورده وز خانه سفر کرده ما بی‌دل و دل با تو با ما هم و بی‌ما هم

3 ای دل که روانی تو آن سوی که دانی تو خدمت برسان از ما آن جا و موصی هم

4 ما منتظر وقت و دل ناظر تو دایم در حالت آرامش در شورش و غوغا هم

5 از باده و باد تو چون موج شده این دل در مستی و پستی خوش در رفعت و بالا هم

6 ابر خوش لطف تو با جان و روان ما در خاک اثر کرده در صخره و خارا هم

7 با تو پس از این عالم بی‌نقش بنی آدم خوش خلوت جان باشد آمیزش جان‌ها هم

8 زان غمزه مست تو زان جادو و جادوخو خیره شده هر دیده نادان هم و دانا هم

9 من ننگ نمی‌دارم مجنونم و می دانی هم عرق جنون دارم از مایه و سودا هم

10 از آتش و آب او ای جسته نشان بنگر در آب دو چشم ما در زردی سیما هم

11 در عالم آب و گل در پرده جان و دل هم ایمنی از عشقت وین فتنه و غوغا هم

12 زان طره روحانی زان سلسله جانی زنار تو بربسته هم مؤمن و ترسا هم

عکس نوشته
کامنت
comment