-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مدام آن نرگس سرمست را در خواب میبینم عجب مستیست کش پیوسته در محراب میبینم
2 اگر خط سیه کارش غباری دارد از عنبر چرا آن زلف عنبربیز را در تاب میبینم
3 اگر چه واضع خطست این مقلهٔ چشمم ولیکن پیش یاقوتت ز شرمش آب میبینم
4 دلم همچون کبوتر در هوا پرواز میگیرد چو تاب و پیچ آن گیسوی چون مضراب میبینم
5 نسیم خلد یا بوی وصال یار مییابم بهشت عدن یا منزلگه احباب میبینم
6 مرا گویند کز عناب خون ساکن شود لیکن من این سیلاب خون زان لعل چون عناب میبینم
7 برین در پای برجا باش اگر دستت دهد خواجو که من کلی فتح خویش در این باب میبینم