1 شنیده ام که ز کشک و کدو برانی را کنیز مطبخ « بوران » برای مامون پخت
2 هر آنکه زان پس آمخت و پخت بورانی ز دست پخته خالیگران وی آمخت
3 کنون سزد که برانی خوران ترانه کنند که شاد باد بمینو روان بوراندخت
1 خسرو شرق سوی غرب همیکرده سفر باختر گشته ز نو مطلع مهر خاور
2 ابر و باد ار نبود توسن فرخ پی شه از چه پیماید کوه و کند از بحرگذر
1 ز آمدن فرودین و رفتن اسفند دلها خرم شد و روانها خرسند
2 گلها افروختند آتش زردشت مرغان آموختند ترجمه زند
1 ای مولد فرخنده دارای جهاندار امسال فراز آمده ای خوب تر از پار
2 خوب آمدی و فرخ و فرخنده و نیکو شاد آمدی و خرم و زیبا و بهنجار