شنیدم که یک بار در حله‌ای از سعدی شیرازی بوستان 18

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

شنیدم که یک بار در حله‌ای

1 شنیدم که یک بار در حله‌ای سخن گفت با عابدی کله‌ای

2 که من فر فرماندهی داشتم به سر بر کلاه مهی داشتم

3 سپهرم مدد کرد و نصرت وفاق گرفتم به بازوی دولت عراق

4 طمع کرده بودم که کرمان خورم که ناگه بخوردند کرمان سرم

5 بکن پنبهٔ غفلت از گوش هوش که از مردگان پندت آید به گوش

عکس نوشته
کامنت
comment