شنیدم که یک بار در حلهای
1
شنیدم که یک بار در حلهای
سخن گفت با عابدی کلهای
2
که من فر فرماندهی داشتم
به سر بر کلاه مهی داشتم
3
سپهرم مدد کرد و نصرت وفاق
گرفتم به بازوی دولت عراق
4
طمع کرده بودم که کرمان خورم
که ناگه بخوردند کرمان سرم
5
بکن پنبهٔ غفلت از گوش هوش
که از مردگان پندت آید به گوش