جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

شنودم از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2684

غزل 2684 ام از 6329 غزلیات

شنودم من که چاکر را ستودی

1 شنودم من که چاکر را ستودی کی باشم من تو لطف خود نمودی

2 تو کان لعل و جان کهربایی به رحمت برگ کاهی را ربودی

3 یکی آهن بدم بی‌قدر و قیمت توام آیینه ای کردی زدودی

4 ز طوفان فناام واخریدی که هم نوحی و هم کشتی جودی

5 دلا گر سوختی چون عود بوده وگر خامی بسوز اکنون که عودی

6 به زیر سایه اقبال خفتم برون پنج حس راهم گشودی

7 بدان ره بی‌پر و بی‌پا و بی‌سر به شرق و غرب شاید شد به زودی

8 در آن ره نیست خار اختیاری نه ترسایی است آن جا نه جهودی

9 برون از خطه چرخ کبودش رهیده جان ز کوری و کبودی

10 چه می‌گریی بر خندندگان رو چه می‌پایی همان جا رو که بودی

11 از این شهدی که صد گون نیش دارد بجز دنبل ببین چیزی فزودی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شنودم من که چاکر را ستودی

شاعر شعر شنودم من که چاکر را ستودی چه کسی است ؟

شاعر شعر شنودم من که چاکر را ستودی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر شنودم من که چاکر را ستودی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر شنودم من که چاکر را ستودی چیست ؟

قالب شعر شنودم من که چاکر را ستودی غزل است

مضمون اصلی شعر شنودم من که چاکر را ستودی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر