چو رنگ خویش، هردم انقلاب از واعظ قزوینی غزل 478

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

چو رنگ خویش، هردم انقلاب ساکنی دارم

1 چو رنگ خویش، هردم انقلاب ساکنی دارم چو جوش باده دایم اضطراب ساکنی دارم

2 ز خود هر چند بگریزم، همان در بند خود باشم رم آهوی تصویرم، شتاب ساکنی دارم

3 مباش ای ساحل غم، چشم بر راهم؛که من کشتی بسان جوهر تیغش در آب ساکنی دارم

4 دلم چون ساغر چشمت نه هر جاییست در محفل برو ساقی، که من جام شراب ساکنی دارم

5 بیابان کرد شهر هستیم را چشم آهویی که از بس حیرتش موج سراب ساکنی دارم

6 نباشد پای رفتن از دل من، بیقراری را چو زلف خوبرویان پیچ و تاب ساکنی دارم

7 ز بس در گرد کلفت مانده ام از ناتوانیها چو جوش سبزه در خاک اضطراب ساکنی دارم

8 نیامد عمر بر سر واعظ ایام جدایی را ز بخت بد، چه چرخ و آفتاب ساکنی دارم؟!

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر