1 چشمی دارم همه پر از صورت دوست با دیده مرا خوشست چون دوست در اوست
2 از دیده دوست فرق کردن نه نکوست یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما چون اشک غمخواران ما در هجر دلداران ما
2 ای چشم ابر این اشکها میریز همچون مشکها زیرا که داری رشکها بر ماه رخساران ما
1 بادا مبارک در جهان سور و عروسیهای ما سور و عروسی را خدا ببرید بر بالای ما
2 زهره قرین شد با قمر طوطی قرین شد با شکر هر شب عروسیی دگر از شاه خوش سیمای ما
1 ای طوطی عیسی نفس وی بلبل شیرین نوا هین زهره را کالیوه کن زان نغمههای جان فزا
2 دعوی خوبی کن بیا تا صد عدو و آشنا با چهرهای چون زعفران با چشم تر آید گوا
1 دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
2 در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
1 هله هش دار که در شهر دو سه طرارند که به تدبیر کلاه از سر مه بردارند
2 دو سه رندند که هشیاردل و سرمستند که فلک را به یکی عربده در چرخ آرند
1 بوقلمون چند از انکار تو در کف ما چند خلد خار تو
2 یار تو از سر فلک واقف است پس چه بود پیش وی اسرار تو
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **