- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از کفر و دین بری شده ام از برای تو دنیا و آخرت همه کردم فدای تو
2 خواهم که خواب مرگ نبندد دو دیده ام چندانکه چشم خود نگرم زیر پای تو
3 از خود تهیست لیک چو پر میکند نگه حیرت برم ز صورت چین در سرای تو
4 دریوزه نمک ز تو شیرین لبان کنند ای خسروان ملک ملاحت گدای تو
5 دانست کز کجاست مرا گریه های زار در خنده هرکه دید لب جانفزای تو
6 ای آفتاب همدم هر تیره دل مشو عیسی دمی است در خور نور و صفای تو
7 شد حلقه سگان درش جای راستان اهلی برو که نیست درین حلقه جای تو