چشم از پی آن دارم تا روی از عطار نیشابوری غزل 578

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

چشم از پی آن دارم تا روی تو می‌بینم

1 چشم از پی آن دارم تا روی تو می‌بینم دل را همه میل جان با سوی تو می‌بینم

2 تا جان بودم در تن رو از تو نگردانم زیرا که حیات جان باروی تو می‌بینم

3 بس عاشق سرگردان از عشق تو لب برجان آواره ز خان و مان بر بوی تو می‌بینم

4 از عشق تو نشکیبم گر خوانی و گر رانی زیرا که دل افتاده در کوی تو می‌بینم

5 هر جا که یکی بیدل از عشق تو بی حاصل سرگشته و بی منزل سر کوی تو می‌بینم

6 آن دل که بود سرکش گشته است اسیر عشق اندر خم چوگانت چون گوی تو می‌بینم

7 گفتم که مگر کلی وصل تو بدانستم صد جان و دل خود را یک موی تو می‌بینم

8 عطار مگر روزی ترکیش بود درسر کامروز به عشق اندر هندوی تو می‌بینم

عکس نوشته
کامنت
comment