امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

سری دارم که سامان نیست از امیرخسرو دهلوی غزل 82

غزل 82 ام از 2198 غزلیات

سری دارم که سامان نیست او را

1 سری دارم که سامان نیست او را به دل دردی که درمان نیست او را

2 به راه انتظارم هست چشمی که خوابی هم پریشان نیست او را

3 به عشق از گریه هم ماندم، چه گیرم؟ بر از کشتی که باران نیست او را

4 فرامش کرد عمرم روز را، زانک شبی دارم که پایان نیست او را

5 ترا ملکیست، ای سلطان دلها که جز دلهای ویران نیست او را

6 خطت نوخیز و لب ساده از آنست خوش آن مضمون که عنوان نیست او را

7 رخی داری یگانه در نکویی که ثانی ماه تابان نیست او را

8 کدامین مور خطت را که در حسن بها ملک سلیمان نیست او را

9 ز خسرو رو مپیچ، ار گشت ناچیز خیالی هست، اگر جان نیست او را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سری دارم که سامان نیست او را

شاعر شعر سری دارم که سامان نیست او را چه کسی است ؟

شاعر شعر سری دارم که سامان نیست او را امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر سری دارم که سامان نیست او را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر سری دارم که سامان نیست او را چیست ؟

قالب شعر سری دارم که سامان نیست او را غزل است

مضمون اصلی شعر سری دارم که سامان نیست او را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.