غم بسی دارم چه جای صد غم از عطار نیشابوری غزل 78

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

غم بسی دارم چه جای صد غم است

1 غم بسی دارم چه جای صد غم است زانکه هر موییم در صد ماتم است

2 غم نباشد کانچه پیشان است و پس کم ز کم نبود نصیبم زان کم است

3 عالمی است اشراق نور آفتاب کور را زانچه اگر صد عالم است

4 عالمی در دست بر جانم ولی چون ازوست این درد جانم خرم است

5 درد زخم او کشیدن خوش بود گر پس از صد زخم او یک مرهم است

6 گر بسی عمرم بود تا جان بود آن من گر هست عمری یک دم است

7 گر کسی را آن دم اینجا دست داد او خلیفه‌زاده‌ای از آدم است

8 ور کسی زان دم ندارد آگهی مرده دل زاد است اگر از مریم است

9 بی خیال و صورت وهم و قیاس چیست آن دم، شیر و روغن درهم است

10 نی که دایم روغن است و شیر نه زانکه گر شیر است بس نامحرم است

11 گر فرید این جایگه با خویش نیست آن دمش در پردهٔ جان همدم است

عکس نوشته
کامنت
comment