-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جسمی دارم که جان نماید جانی است که آن روان نماید
2 عالم چو ظهور نور اسماست هر نام از او نشان نماید
3 عینی است که صدهزار صورت در دیدهٔ این و آن نماید
4 خوش آینه ایست جام و باده معشوق به عاشقان نماید
5 ساغر متنوع است از آن می دائم در وی چنان نماید
6 در آینه هر چه تو نمائی آئینه به تو همان نماید
7 یک معنی و صدهزار صورت سید به جهانیان نماید