1 از خر و پالیک آن جای رسیدم که همی موزهٔ چینی میخواهم و اسب تازی
1 ضیغمی نسل پذیرفته ز دیو آهویی نام نهاده یکران
2 آفتابی، که ز چابک قدمی بر سر ذره نماید جولان
1 ... ...
2 رخسارهٔ او پرده عشاق درید با آن که نهفته دارد اندر پرده
1 امروز به هر حالی بغداد بخاراست کجا میر خراسانست، پیروزی آنجاست
2 ساقی، تو بده باده ومطرب تو بزن رود تا می خورم امروز، که وقت طرب ماست
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار