مست شدم تا به خرابات از عطار نیشابوری غزل 438

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

مست شدم تا به خرابات دوش

1 مست شدم تا به خرابات دوش نعره‌زنان رقص‌کنان دردنوش

2 جوش دلم چون به سر خم رسید زآتشِ جوشش دلم آمد به جوش

3 پیر خرابات چو بانگم شنید گفت درآی ای پسر خرقه‌پوش

4 گفتمش ای پیر چه دانی مرا گفت ز خود هیچ مگو شو خموش

5 مذهب رندان خرابات گیر خرقه و سجاده بیفکن ز دوش

6 کم زن و قلاش و قلندر بباش در صف اوباش برآور خروش

7 صافی زهاد به خواری بریز دردی عشاق به شادی بنوش

8 صورت تشبیه برون بر ز چشم پنبهٔ پندار برآور ز گوش

9 تو تو نه‌ای چند نشینی به خود پردهٔ تو بردر و با خود بکوش

10 قعر دلت عالم بی‌منتهاست رخت سوی عالم دل بر بهوش

11 گوهر عطار به صد جان بخر چند بود پیش تو گوهر فروش

عکس نوشته
کامنت
comment