مجمع صاحبدلان از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1132

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

مجمع صاحبدلان زلف پریشان یافتم

1 مجمع صاحبدلان زلف پریشان یافتم این چنین جمعیتی در جمع ایشان یافتیم

2 بسته ام زنار زلفش بر میان چون عاشقان در هوای کفر زلفش نور ایمان یافتم

3 درحضور زاهدان ذوقی نمی یابم تمام حالیا خوش لذتی در بزم رندان یافتم

4 از خرابی یافتم بسیار معموی دل گنج سلطان را بسی در کنج ویران یافتم

5 آنکه من گم کرده بودم باز می جستم مدام چون بدیدم خویش را با خویشتن آن یافتم

6 میر میخانه مرا خمخانه ای بخشیده است لاجرم از دولتش ذوق فراوان یافتم

7 نعمت الله یافتم رندانه جام می به دست ساقی سرمست دیدم جان جانان یافتم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر