جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ز از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3064

غزل 3064 ام از 6329 غزلیات

ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی

1 ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی چو وام دار مرا می‌کند تقاضایی

2 عجب به خواب چه دیده‌ست دوش این دل من که هست در سرم امروز شور و صفرایی

3 ولی دلم چه کند چون موکلان قضا همی‌رسند پیاپی به دل ز بالایی

4 پرست خانه دل از موکل عجمی که نیست یک سر سوزن بهانه را جایی

5 بهانه نیست وگر هست کو زبان و دلی گریز نیست وگر هست کو مرا پایی

6 جهان که آمد و ما همچو سیل از سر کوه روان و رقص کنانیم تا به دریایی

7 اگر چه سیل بنالد ز راه ناهموار قدم قدم بودش در سفر تماشایی

8 چگونه زار ننالم من از کسی که گرفت به هر دو دست و دهان او مرا چو سرنایی

9 هوس نشسته که فردا چنین کنیم و چنان خبر ندارد کو را نماند فردایی

10 غلام عشقم کو نقد وقت می‌جوید نه وعده دارد و نه نسیه‌ای و نی رایی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی

شاعر شعر ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی چه کسی است ؟

شاعر شعر ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی چیست ؟

قالب شعر ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی غزل است

مضمون اصلی شعر ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر