- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 واحسرتا که جدا شدم از خانه خدا از غصه وقت گشت شود دل ز هم جدا
2 ما را نبود خواهش رفتن ز کوی دوست اما چو امر اوست، ز سر میکنیم پا
3 اهل صفا به داغ غم مروه مردهاند من شاد چون زیم، که شدم دور از صفا
4 حجر و مقام و زمزم و ارکان و ملتزم گویند بازگرد، کجا میروی کجا؟
5 دامان دل گرفته، برندم کشانکشان حنانه، روضه، منبر و محراب مصطفی
6 از اشتیاق یثرب و درد فراق بیت کاهی است دل، فتاده میان دو کهربا
7 خالد چو دوست در همهجا جلوهگر شود پس غم مخور ز خانه او گر شدی جدا