1 دیشب به خواب دیدم نقش خیال رویش دیدم که می کشیدم مستانه سو به سویش
2 بگرفته در کنارم ترسا بچه به صد ناز بسته میان به زنار بگشوده بود مویش
3 عیسی دم است یارم ، من زنده دل از آنم با هر که دم برآرم باشم به گفت و گویش
4 عالم شده منور از نور طلعت او خوشبو بود جهانی از زلف مشک بویش
5 گنج است عشق جانان در کنج دل دفینه گر میل گنج داری در کنج دل بجویش
6 ساقی بیار جامی بر فرق ما فرو ریز این خرقه در بر ما لطفی کن و بشویش
7 مانند بلبل مست بر روی گل فتادیم از عشق نعمت الله بنهاده روبرویش
دیدگاهها **