جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

من از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 372

غزل 372 ام از 6329 غزلیات

من سر نخورم که سر گران‌ست

1 من سر نخورم که سر گران‌ست پاچه نخورم که استخوان‌ست

2 بریان نخورم که هم زیان‌ست من نور خورم که قوت جان‌ست

3 من سر نخوهم که باکلاهند من زر نخوهم که بازخواهند

4 من خر نخوهم که بند کاهند من کبک خورم که صید شاهند

5 بالا نپرم نه لک لکم من کس را نگزم که نی سگم من

6 لنگی نکنم نه بدتکم من که عاشق روی ایبکم من

7 ترشی نکنم نه سرکه‌ام من پرنم نشوم نه برکه‌ام من

8 سرکش نشوم نه عکه‌ام من قانع بزیم که مکه‌ام من

9 دستار مرا گرو نهادی یک کوزه مثلثم ندادی

10 انصاف بده عوان نژادی ما را کم نیست هیچ شادی

11 سالار دهی و خواجه ده آن باده که گفته‌ای به من ده

12 ور دفع دهی تو و برون جه در کس زنان خویشتن نه

13 من عشق خورم که خوشگوارست ذوق دهنست و نشو جان‌ست

14 خوردم ز ثرید و پاچه یک چند از پاچه سر مرا زیانست

15 زین پس سر پاچه نیست ما را ما را و کسی که اهل خوانست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر من سر نخورم که سر گران‌ست

شاعر شعر من سر نخورم که سر گران‌ست چه کسی است ؟

شاعر شعر من سر نخورم که سر گران‌ست جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر من سر نخورم که سر گران‌ست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر من سر نخورم که سر گران‌ست چیست ؟

قالب شعر من سر نخورم که سر گران‌ست غزل است

مضمون اصلی شعر من سر نخورم که سر گران‌ست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر