نگویم در تو عیبی، ای از امیرخسرو دهلوی غزل 164

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

نگویم در تو عیبی، ای پسر، هست

1 نگویم در تو عیبی، ای پسر، هست ولیکن بی وفایی این قدر هست

2 نه در هجر توام خواب و قرار است نه در عشق توام از خود خبر هست

3 ازان ناوک که از چشم تو بر من هنوزم زخم پیکان در جگر هست

4 دمی غایب نه ای از پیش چشمم اگر دوری، خیالت در نظر هست

5 سبک باشد سر خالی ز سودا من و سودای جانان تا که سر هست

6 نپندارم که در گلذار فردوس ز رخسارت گلی پاکیزه تر هست

7 تعالی الله قباپوشی که او را کمر بر موی و مویی تا کمر هست

8 تمنای دلم کردی و دادم بفرما، گر تمنای دگر هست

9 شب هجران دراز است ارچه خسرو مشو غمگین که امید سحر هست

عکس نوشته
کامنت
comment