- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم بی عشق تو یک دم نماند چه میگویم که جانم هم نماند
2 چو با زلفت نهم صد کار برهم یکی چون زلف تو بر هم نماند
3 واگر صد توبهٔ محکم بیارم ز شوق تو یکی محکم نماند
4 جهان عشق تو نادر جهانی است که آنجا رسم مدح و ذم نماند
5 دلی کز عشق عین درد گردد ز دردش در جهان مرهم نماند
6 اگر یگ ذره از اندوه نایافت به عالم برنهی عالم نماند
7 کسی کو در غم عشقت فرو شد ز دو کونش به یک جو غم نماند
8 مزن دم پیش کس از سر این کار که یک همدم تو را همدم نماند
9 اگرچه آینه نقش تو دارد چو با او دم زنی محرم نماند
10 اگر عطار بی درد تو ماند به جان تازه به دل خرم نماند