- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ندانم غنچه را بلبل چه گفتست که بس خونین دل و چهره کشفتست
2 مگر رازی که او را با صبا بود یکایک فاش در رویش بگفتست
3 تو گویی آتش افتادست در خار ز بس گلها که از گلبن شکفتست
4 بجز در حلقۀ لاله نیایی گهر هایی که چشم ابر سفتست
5 اگر چه فتنۀ باغست نرگس بدان شادم که آخر فتنه خفتست
6 صبا کرد آشکارا بر سر چوب هر آن خرده که گل در دل نهفتست
7 دو سر در یک قدم بنمود نرگس بنا میزد، چه زیبا طاق و جفتست