مخمورم از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1471

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

مخمورم پرخواره اندازه نمی‌دانم

1 مخمورم پرخواره اندازه نمی‌دانم جز شیوه آن غمزه غمازه نمی‌دانم

2 یاران به خبر بودند دروازه برون رفتند من بی‌ره و سرمستم دروازه نمی‌دانم

3 آوازه آن یاران چون مشک جهان پر شد ز آواز بشد عقلم آوازه نمی‌دانم

4 تا روی تو را دیدم من همچو گل تازه گشتم خرف و کهنه ار تازه نمی‌دانم

5 گویند که لقمان را یک کازه تنگی بد زین کوزه میی خوردم کان کازه نمی‌دانم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر