من پای همی ز سر نمی‌دانم از عطار نیشابوری غزل 551

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

من پای همی ز سر نمی‌دانم

1 من پای همی ز سر نمی‌دانم او را دانم دگر نمی‌دانم

2 چندان می عشق یار نوشیدم کز میکده ره بدر نمی‌دانم

3 جایی که من اوفتاده‌ام آنجا از هیچ وجود اثر نمی‌دانم

4 گر صد ازل و ابد به سر آید از موضع خود گذر نمی‌دانم

5 جز بی جهتی نشان نمی‌یابم جز بی صفتی خبر نمی‌دانم

6 مرغی عجبم زبس که پریدم گم گشتم و بال و پر نمی‌دانم

7 این حال چو هیچکس نمی‌داند من معذورم اگر نمی‌دانم

8 بگرفت دلم ز دانم و دانم تا کی دانم مگر نمی‌دانم

9 چون قاعدهٔ وجود بر هیچ است یک قاعده معتبر نمی‌دانم

10 جنبش ز هزار گونه می‌بینم یک جنبش جانور نمی‌دانم

11 آن چیست که خلق ازوست جنبنده کو علم چو این قدر نمی‌دانم

12 با خلق مرا چکار چون خود را گم کردم و پا و سر نمی‌دانم

13 با آنکه فرید پست گشت این جا زین پست بلندتر نمی‌دانم

عکس نوشته
کامنت
comment