فریاد کز غم تو فریادرس از عطار نیشابوری غزل 518

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

فریاد کز غم تو فریادرس ندارم

1 فریاد کز غم تو فریادرس ندارم با که نفس برآرم چون همنفس ندارم

2 گفتم که در غم تو یاری کنندم آخر چون یاریم کند کس چون هیچکس ندارم

3 ای دستگیر جانم دستم تو گیر ورنه کس دست من نگیرد چون دست رس ندارم

4 گفتی به من رسی تو گر ذره‌ای است صبرت کی در رسم به گردت کان ذره بس ندارم

5 چون در ره تو شیران از سیر بازماندند تا کی دوم به آخر شیری ز پس ندارم

6 زهره ندارم ای جان گرد در تو گشتن زیرا که در ره تو تاب عسس ندارم

7 در حبس کون بی تو پیوسته می‌تپم من سیمرغ قاف قربم برگ قفس ندارم

8 عطار خاک راهت خواهد که سرمه سازد بر فرق باد خاکم گر این هوس ندارم

عکس نوشته
کامنت
comment