ندار عشقم و با دل سر از شهریار گزیدهٔ غزلیات 27

ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست

1 ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست

2 دگر قمار محبت نمی‌برد دل من که دست بردی از این بخت بدبیارم نیست

3 من اختیار نکردم پس از تو یار دگر به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست

4 به رهگذار تو چشم انتظار خاکم و بس که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست

5 تو می‌رسی به عزیزان سلام من برسان که من هنوز بدان رهگذر گذارم نیست

6 چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه چه زندگی که غمم هست و غمگسارم نیست

7 به لاله‌های چمن چشم بسته می‌گذرم که تاب دیدن دل‌های داغدارم نیست

عکس نوشته
کامنت
comment