-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی نرگس تو خواب ندانم که چه باشد زلفت کشم و تاب ندانم که چه باشد
2 آن شب که بتا، چشم تو در خواب ببینم در دیده خود خواب ندانم که چه باشد
3 تا طاق دو ابروی تو محراب بتان شد بت جویم و محراب ندانم که چه باشد
4 چون چاه زنخدان تو از دور ببینم تشنه شوم و آب ندانم که چه باشد
5 از زلف تو چون نیست مرا سوی رخت ره شب گردم و مهتاب ندانم که چه باشد
6 گویند که دریاب درین واقعه خود را می گویم و دریاب ندانم که چه باشد
7 باغی ست عجب وصل تو، می پرس ز خسرو من بنده در آن باب ندانم که چه باشد