امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

گذشت عمر و دمی در رخ از امیرخسرو دهلوی غزل 1426

غزل 1426 ام از 2198 غزلیات

گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10

1 گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم ز هجر جان به لب آمد، به کام دل نرسیدم

2 چو غنچه تا به تو دل بستم، ای بهار جوانی به هیچ جا ننشستم که جامه ای ندریدم

3 گه جدا شدن جان ز تن نباشد هرگز عقوبتی که من اندر جدایی تو بدیدم

4 جز این ز مردن خویشم فسوس نیست به سینه که زیر پای تو شادی مرگ خویش ندیدم

5 سرم ز سرزنش مدعی به خاک فروشد چنین بود که نصیحت ز دوستان نشنیدم

6 اگر به تیغ سیاست مرا جدا کنی از خود ز تو برید نیارم، ولی ز خویش بریدم

7 فریب و عشوه که نزد خرد به هیچ نیرزد بده که گر ز تو باشد، به هر دو کون خریدم

8 چو سایه در پس خوبان بسی دویدم و اکنون ز روی خوب چو سایه ز آفتاب رمیدم

9 به عین بیهشیم رخ نمود و گفت که «چونی؟» چه تشنگی بر آبی که من به خواب بدیدم

10 چه جای طعنه که خسرو چرا به زلفش اسیری؟ نه من بلای دل خود به اختیار گزیدم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم

شاعر شعر گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم چه کسی است ؟

شاعر شعر گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم چیست ؟

قالب شعر گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم غزل است

مضمون اصلی شعر گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.