- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شاد از غیرت ندیدم خاطر ناشاد را جلوه تا در بر کشید آن قامت شمشاد را
2 خردسالی تیره روزم کرد کز تابندگی پنجه خورشید سازد سیلی استاد را
3 زنده معشوق می باشند از بس عاشقان نقش شیرین زنده دارد شهرت فرهاد را
4 نرم خویی پیشه کن کز چین جوهر پاک کرد صیقل از همواری خود جبهه فولاد را
5 غیر غمخواری نیاید هرگز از آزادگان شانه گردد، اره گر بر سر نهی شمشاد را
6 حرف واعظ چون کند در من اثر؟ کز روی سخت بارها کردم ادبها سیلی استاد را؟