خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

بحز از کمر ندیدم سر موئی از خواجوی کرمانی غزل 229

غزل 229 ام از 1143 غزلیات

بحز از کمر ندیدم سر موئی از میانت

1 بحز از کمر ندیدم سر موئی از میانت بجز از سخن نشانی نشنیدم از دهانت

2 تو چه معنی که هرگز نرسیده‌ام بکنهت تو چه آیتی که هرگز نشنیده‌ام بیانت

3 تو کدام شاهبازی که ندانمت نشیمن چه کنم که مرغ فکرت نرسد بشیانت

4 اگرم هزار جان هست فدای خاک پایت که اگر دلت نجویم ندهد دلم بجانت

5 چه بود گرم بپرسش قدمی نهی ولیکن تو که ناتوان نبودی چه خبر ز ناتوانت

6 چو کسی نمی‌تواند که ببوسد آستینت برویم و رخت هستی ببریم از آستانت

7 چه گلی که بلبلی را نبود مجال با تو که دمی برآرد از دل ز نهیب باغبانت

8 چه شود که بینوائی که زند دم از هوایت دل خسته زنده دارد بنسیم بوستانت

9 بچه رو کناره گیری ز میان ما که خواجو چو کمر شدست راضی بکناری از میانت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بحز از کمر ندیدم سر موئی از میانت

شاعر شعر بحز از کمر ندیدم سر موئی از میانت چه کسی است ؟

شاعر شعر بحز از کمر ندیدم سر موئی از میانت خواجوی کرمانی می باشد.

شعر بحز از کمر ندیدم سر موئی از میانت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر بحز از کمر ندیدم سر موئی از میانت چیست ؟

قالب شعر بحز از کمر ندیدم سر موئی از میانت غزل است

مضمون اصلی شعر بحز از کمر ندیدم سر موئی از میانت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر