- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم از بخت گهی شاد نبود جانم از بند غم آزاد نبود
2 یک دم از عمر گرامی نگذشت کان همه ضایع و بر باد نبود
3 گر ببینی دل ویران مرا گوییا هیچ گه آباد نبود
4 کافری رخت دلم غارت کرد شهر اسلام و سر داد نبود
5 شب همی دانم کاو آمد و بس بیش از خویشتنم یاد نبود
6 خانه گلشن شده بی منت باغ سرو بود، ار گل و شمشاد نبود
7 هر چه می خواست همی کرد طبیب ناتوان را سر فریاد نبود
8 ناگه آهوی من از دام بجست زانکه اندازه صیاد نبود
9 خسرو از تلخی شیرین دهنان آنچنان است که فرهاد نبود