بر سر آتش تو از جلال الدین محمد مولوی غزل 780

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد

1 بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد آب بر آتش تو ریختم و سود نکرد

2 آزمودم دل خود را به هزاران شیوه هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد

3 آنچ از عشق کشید این دل من که نکشید و آنچ در آتش کرد این دل من عود نکرد

4 گفتم این بنده نه در عشق گرو کرد دلی گفت دلبر که بلی کرد ولی زود نکرد

5 آه دیدی که چه کردست مرا آن تقصیر آنچ پشه به دماغ و سر نمرود نکرد

6 گر چه آن لعل لبت عیسی رنجورانست دل رنجور مرا چاره بهبود نکرد

7 جانم از غمزه تیرافکن تو خسته نشد زانک جز زلف خوشت را زره و خود نکرد

8 نمک و حسن جمال تو که رشک چمن است در جهان جز جگر بنده نمکسود نکرد

9 هین خمش باش که گنجیست غم یار ولیک وصف آن گنج جز این روی زراندود نکرد

عکس نوشته
کامنت
comment